بک لینک -
سايت پیش بینی
وان ایکس بت
سایت شرط بندی انفجار
سایت شرط بندی
سایت بازی انفجار
سایت شرط بندی فوتبال
سایت enfejar
بت فوروارد
جت بت
سایت پیش بینی فوتبال
ثبت نام بازی انفجار
sibbet90
سایت سیب بت
ورود به سایت بازی انفجار
وان ایکس بت
سایت بازی انفجار
پوکر آنلاین
بت بال 90
انفجار آنلاین
جت بت
بازی انفجار
سایت بازی انفجار
 خلاصه و نقد کتاب مهارت های معلمی خلاصه و نقد کتاب مهارت های معلمی .

خلاصه و نقد کتاب مهارت های معلمی

واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد


واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد


واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 5       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : گناه مرغ خانگی روزی بود روزگاری بود . روزی یک باز شکاری را با تیر زده بودند و پس از مقداری پرواز در نزدیکی یک مرغ خانگی که مشغول دانه خوردن بود به زمین افتاد و ناله می کرد . مرغ خانگی به باز گفت : بلا دور است اگر کاری از من برمی آید در خدمتگزاری حاضرم . باز شکاری گفت : نمی خواهم برایم کاری بکنی و از من دور شو ، من و تو نمی توانیم با هم بسازیم و هیچ از اخلاق تو خوشم نمی آید . مرغ خانگی گفت : کم لطفی می کنید مگر من چه گناهی کرده ام که شما از دیدار من بیزارید ؟ بازشکاری گفت : عیب تو این است که از وفا و جوانمردی بویی نبرده ای و من شخصی بزرگ هستم و از آشنایی با مردم بی وفا ننگ دارم . مرغ خانگی با تعجب گفت : چرا به من تهمت می زنی و بی دلیل سخن می گویی در صورتی که من اهلی هستم و تو وحشی . دلیل تو بر بی وفایی من چیست ؟ باز شکاری گفت : علامت بی وفایی تو این است که آدم ها درباره تو خوبی می کنند ، آب و دانه ، جا و منزل می دهند و تو از لطف و ...

The post واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد


واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد


واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 5       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : گناه مرغ خانگی روزی بود روزگاری بود . روزی یک باز شکاری را با تیر زده بودند و پس از مقداری پرواز در نزدیکی یک مرغ خانگی که مشغول دانه خوردن بود به زمین افتاد و ناله می کرد . مرغ خانگی به باز گفت : بلا دور است اگر کاری از من برمی آید در خدمتگزاری حاضرم . باز شکاری گفت : نمی خواهم برایم کاری بکنی و از من دور شو ، من و تو نمی توانیم با هم بسازیم و هیچ از اخلاق تو خوشم نمی آید . مرغ خانگی گفت : کم لطفی می کنید مگر من چه گناهی کرده ام که شما از دیدار من بیزارید ؟ بازشکاری گفت : عیب تو این است که از وفا و جوانمردی بویی نبرده ای و من شخصی بزرگ هستم و از آشنایی با مردم بی وفا ننگ دارم . مرغ خانگی با تعجب گفت : چرا به من تهمت می زنی و بی دلیل سخن می گویی در صورتی که من اهلی هستم و تو وحشی . دلیل تو بر بی وفایی من چیست ؟ باز شکاری گفت : علامت بی وفایی تو این است که آدم ها درباره تو خوبی می کنند ، آب و دانه ، جا و منزل می دهند و تو از لطف و ...

The post واحد شماره هفت طرح کرامت تفکر نقاد appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی


واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی


واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 4       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قصه عنوان قصه : نماز کوتاه معاویه سه نفر را مأمور کرد که بروند و حجر ابن عدی و یارانش را به قتل برسانند . مأموران گفتند: مأموریت داریم به شما ابلاغ کنیم اگر از علی (ع) اظهار برائت کنید و او را لعن کنید، رهایتان می کنیم ، و گر نه کشته خواهید شد . گفتند: هرگز چنین نخواهیم کرد . یکی از مأموران پیش حجر آمد، گفت : ای سر دسته گمراهی و سرچشمه کفر و سر کشی ، ای دوستدار ابو تراب ! معاویه مرا به کشتن تو و یارانت فرمان داده است ، مگر آن که از کفر خود برگردید و از علی (ع) بیزاری بجویید . حجر و همراهانش گفتند: صبر بر تیزی شمشیر، برایمان آسان تر از چیزی است که ما را به آن می خوانید . رفتن به دیدار خدا و پیامبر و علی ، برایمان محبوب تر از ورود به دوزخ است . بارها از آنان خواستند که از امیر المومنین علی (ع) بیزاری بجویند تا آزاد شوند؛ولی آنان زیر باز نرفتند و پذیرای شهادت در راه عشق مولا شدند . قبرهایی برای آنان کندند، کفن هایشان را آماده ساختند . حجر گفت : مثل این ک ...

The post واحد شماره یک طرح کرامت آزادگی appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری


واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری


واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : داستان کودک حلوا فروش این داستان از کتاب مثنوی جلال الدین محمد مولوی گرفته شده است . شیخ احمد خضری از بزرگان مشایخ بود که کارش گرفتن وام از ثروتمندان و خرج آن برای فقرا بود تا در بستر مرگ افتاد و چون طلبکاران و وامداران با خبر شدند هجوم آوردند تا طلب خود را که چهارصد دینار بود بستانند اما شیخ به جای پرداخت وام آنان در دنیای خیال خوش خویش سیر می کرد و این بی توجهی شیخ به طلب کاران   موجب ترشرویی و ناراحتی آنان     می شد تا اینکه صدای کودک حلوافروشی از کوچه رسید و شیخ به خدمتکارش دستور داد تا برود و همه حلوا را بخرد و خادم همه حلوا را به نیم دینار خرید و به دستور شیخ بین طلبکاران تقسیم کرد تا بخورند و مدتی از ترشرویی غافل شوند . زمانی که ظرف حلوا خالی شد کودک حلوا فروش پول حلوا را طلب کرد اما شیخ از پرداخت پول حلوا خودداری کرد و کودک دائما التماس می کرد و شیخ از پرداخت بهای حلوا خودداری می نمود که موجب اعتراض بقیه طلبکارا ...

The post واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری


واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری


واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : داستان کودک حلوا فروش این داستان از کتاب مثنوی جلال الدین محمد مولوی گرفته شده است . شیخ احمد خضری از بزرگان مشایخ بود که کارش گرفتن وام از ثروتمندان و خرج آن برای فقرا بود تا در بستر مرگ افتاد و چون طلبکاران و وامداران با خبر شدند هجوم آوردند تا طلب خود را که چهارصد دینار بود بستانند اما شیخ به جای پرداخت وام آنان در دنیای خیال خوش خویش سیر می کرد و این بی توجهی شیخ به طلب کاران   موجب ترشرویی و ناراحتی آنان     می شد تا اینکه صدای کودک حلوافروشی از کوچه رسید و شیخ به خدمتکارش دستور داد تا برود و همه حلوا را بخرد و خادم همه حلوا را به نیم دینار خرید و به دستور شیخ بین طلبکاران تقسیم کرد تا بخورند و مدتی از ترشرویی غافل شوند . زمانی که ظرف حلوا خالی شد کودک حلوا فروش پول حلوا را طلب کرد اما شیخ از پرداخت پول حلوا خودداری کرد و کودک دائما التماس می کرد و شیخ از پرداخت بهای حلوا خودداری می نمود که موجب اعتراض بقیه طلبکارا ...

The post واحد شماره شش طرح کرامت امیدواری appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر


واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر


واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 10       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : پیر و کودکان - نگاه کن برادر، می بینی چه کار می کند . - آن پیرمرد را می گویی؟ - آری ، کارش اشتباه است، نه؟ - راست می گویی، اما چگونه او را آگاه کنیم؟ - اگر به طور مستقیم به او بگوییم از ما که مثل نوه های او هستیم قبول نخواهد کرد، شاید هم ناراحت شود و برای همیشه خاطره تلخی از وضو در ذهنش باقی بماند . - نکند کلام ما را توهین و تحقیر بشمارد؟ آن وقت لج بازی می کند و هیچ گاه راه وضوی صحیح را نمی پذیرد . فکری به ذهنم رسید، بیا در گوشت بگویم . دو نفری به نزدیک آن پیرمرد رسیدند ، طوری وانمود کردند که با هم اختلاف دارند ، یکی می گفت ((وضوی من صحیح است)) و آن دیگری در جوابش می گفت (( وضویی که من می سازم کامل تر و بهتر است .)) و سرانجام توافق کردند در حضور پیرمرد وضو بگیرند تا او داوری کند. هر دو وضوی صحیح و کاملی گرفتند. پیرمرد هر چه دقت کرد اشتباهی در وضوی آن دو ندید. پی به اشتباه خود برد، فهمید که هدف این دو نوجوا ...

The post واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر


واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر


واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 10       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : پیر و کودکان - نگاه کن برادر، می بینی چه کار می کند . - آن پیرمرد را می گویی؟ - آری ، کارش اشتباه است، نه؟ - راست می گویی، اما چگونه او را آگاه کنیم؟ - اگر به طور مستقیم به او بگوییم از ما که مثل نوه های او هستیم قبول نخواهد کرد، شاید هم ناراحت شود و برای همیشه خاطره تلخی از وضو در ذهنش باقی بماند . - نکند کلام ما را توهین و تحقیر بشمارد؟ آن وقت لج بازی می کند و هیچ گاه راه وضوی صحیح را نمی پذیرد . فکری به ذهنم رسید، بیا در گوشت بگویم . دو نفری به نزدیک آن پیرمرد رسیدند ، طوری وانمود کردند که با هم اختلاف دارند ، یکی می گفت ((وضوی من صحیح است)) و آن دیگری در جوابش می گفت (( وضویی که من می سازم کامل تر و بهتر است .)) و سرانجام توافق کردند در حضور پیرمرد وضو بگیرند تا او داوری کند. هر دو وضوی صحیح و کاملی گرفتند. پیرمرد هر چه دقت کرد اشتباهی در وضوی آن دو ندید. پی به اشتباه خود برد، فهمید که هدف این دو نوجوا ...

The post واحد شماره نه طرح کرامت امر به معروف و نهی از منکر appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : توکل به خدا یکی بود یکی نبود در زمان های قدیم در یکی از شهرها پیرمردی با زنش زندگی می کرد .کار این پیرمرد نانوایی بود و بعد از اتمام کار روزانه اش به ماهیگیری می رفت و ماهی هایی را که می گرفت برای مصرف خودشان به خانه می آورد .این پیرمرد در سخاوت و پاکی زبانزد خاص و عام بود و همه اهل شهر احترام خاصی برایش قائل می شدند چنان که از شهرهای دیگر هم به دیدنش می آمدند .کسانی که پول برای خرید نان نداشتند به آنها نان می داد .هر وقت به خانه وارد می شد تکیه کلامش این بود سلام زن تنورت داغه چایئت به راه و زنش هم به او خوش آمد می گفت و ماهییی که با خودش آورده بود و از دستش می گرفت و در تنور سرخ می کرد و با هم می خوردند . تا اینکه روزی شاه از آوازه و شهرت این پیرمرد به خشم می آید و به وزیرش می گوید باید کاری کنیم تا این پیرمرد در پیش مردم اعتبار خودش را از دست بدهد چرا که مردم اعتمادی که به او دارند به من که شاهشون هستم ندارند . وزیر نقشه می کشد تا اینکه ...

The post واحد شماره هشت طرح کرامت توکل appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل


واحد شماره هشت طرح کرامت توکل فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 6       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : توکل به خدا یکی بود یکی نبود در زمان های قدیم در یکی از شهرها پیرمردی با زنش زندگی می کرد .کار این پیرمرد نانوایی بود و بعد از اتمام کار روزانه اش به ماهیگیری می رفت و ماهی هایی را که می گرفت برای مصرف خودشان به خانه می آورد .این پیرمرد در سخاوت و پاکی زبانزد خاص و عام بود و همه اهل شهر احترام خاصی برایش قائل می شدند چنان که از شهرهای دیگر هم به دیدنش می آمدند .کسانی که پول برای خرید نان نداشتند به آنها نان می داد .هر وقت به خانه وارد می شد تکیه کلامش این بود سلام زن تنورت داغه چایئت به راه و زنش هم به او خوش آمد می گفت و ماهییی که با خودش آورده بود و از دستش می گرفت و در تنور سرخ می کرد و با هم می خوردند . تا اینکه روزی شاه از آوازه و شهرت این پیرمرد به خشم می آید و به وزیرش می گوید باید کاری کنیم تا این پیرمرد در پیش مردم اعتبار خودش را از دست بدهد چرا که مردم اعتمادی که به او دارند به من که شاهشون هستم ندارند . وزیر نقشه می کشد تا اینکه ...

The post واحد شماره هشت طرح کرامت توکل appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)

واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها


واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها فرمت فایل: ورد تعداد صفحه: 4       بخشی از متن : فعالیت شماره یک : قــصــــــه عنوان قصه : مسابقه ی گل ها در روزگاری حاکمی به گل ها علاقه زیادی داشت او دوست داشت تا همه جا پر از گل شود و تصمیم گرفت مسابقه ای برگزار کند . روز بعد حاکم سربازان خود را فرستاد تا به مردم اطلاع دهند که هر کس بتواند قشنگ ترین باغ گل را پرورش دهد ، یک صندوقچه ی پر از طلا و جواهر به او جایزه داده می شود . وقتی مردم این خبر را شنیدند ، خیلی هیجان زده شدند و تصمیم گرفتند هر کس یک باغ گل بکارد . یکی از دوستان حاکم باغی پر از گل بنفشه کاشت ، چون می دانست حاکم گل بنفشه زیاد دوست دارد . وقتی حاکم باغ او را دید گفت : این باغ خیلی قشنگ است اما فکر نمی کنم قشنگ ترین باغ این سرزمین باشد . دوست دیگر حاکم با خود گفت : خوب می دانم حاکم گل رز دوست دارد . او باغ گل رز زیبایی را کاشت   و از حاکم دعوت کرد تا نظرش را بگوید . حاکم وقتی باغ گل رز را دید گفت : این باغ قشنگ است اما قشنگ ترین نیست . یک روز معلم یک کلاس همان طور که دانش آموزان کلاس را ...

The post واحد شماره سه طرح کرامت مسابقه ی گل ها appeared first on میرزا فایل.


برچسب: ،
ادامه مطلب
امتیاز:
 
بازدید:

+ نوشته شده: ۲۹ فروردین ۱۳۹۸ساعت: ۱۰:۴۶:۵۸ توسط:میرزا موضوع: نظرات (0)